دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...
دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...

دنیای مجازی مجازی ...

تا حالا فکرش رو کردین همین اینترنت معمولی چه کارهایی میکنه؟

بهش میگن دنیای مجازی !!!


ولی خدایی هم مجازی، مثلا یه روز مثل من دلتون میخواد با خاله وشوهر خاله و دختر خاله جیگر نازتون حرف بزنید میرید سراغ این برنامه های اینترنتی و هی میشین و می حرفین با خالتون. تازه هی میگین چه خوب بلاخره دیدمتون و دلم تنگ شده براتون و اخیش یه دلی باز کردیم و خلاصه ...

امروز بعد از مدتها با خانواده خالم صحبت کردم البته منظورم مدتها معمولا فقط خاله و دختر خالم چون همسرش سرکاره ولی امشب خونه بود. همیشه سربه سرهم میزاریم که من اینجام تو انجایی و خلاصه دلتنگی ای کاش بودی ... و ختم کلام دلم واشد که دیدمت.

بعد از خداحافظی باهاشون به این فکر افتادم که یک ۱۰ دقیقه ای احساس دلتنگی نکردما!!!

 ولی الان دوباره همون حس و دارم و به این نتیجه رسیدم که حتی احساس هم میتونه مجازی باشه، میگین نه امتحان کننین.

وقتی دلتون برای یه عزیز تنگ میشه برید سروغ اینترنت و ببینینش و چند کلامی باهاش بحرفید بعد می بینیبد اصلا احساس قبل رو ندارید ولی یه ۱۰ دقیقه بعد انگار یختون تازه بازشده باشه دوباره حس قبلی برمیگرد...


عجب دنیای این دنیای مجازی...

و این بشر دو پا چه کارهای که نمیتونه بکنه...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد