دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...
دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...

مقصد...

پا مینهند بر جاده ی آینده

طوفان راه، شکسته بالشان


ولی سخت کرد پوسته ی ترکخوردهشان را.

آینده اینجاست در دستانشان...




پی نوشت:


دوستای گلم بعد از اینمه سال سختی بلاخره به چیزی که میخواستن رسیدن. میدونم خسته اید و دیگه رمقی برای شادی ندارید، ولی بریزید همه رو دور و به پاس فردای آرزوهایتان شادی کنید که ما هم خوشحالیم...


نظرات 1 + ارسال نظر
نغمه دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 22:34 http://www.doroftadeh.blogsky.com

مرسی عزیز دلم خوشحالم که به زودی می بینمت. 3>

کلی چشم براهتم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد