دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...
دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...

خانه...

رفتند. بعد از چندی سخت،

خانه ام خوش بوست،

ملافه ها فریاد میزنند

حس آزادی را...



پی نوشت:

بلاخره آرامش برگشت و مشکلاتشان حل شده نشده رفتند...

اقیانوس...

دلم  پرُه خیلی پُر...

دارم چوب خوبی و دل رحمیم رو میخورم...

بعد از سه ماه جای تشکر انگشت اتهاماتشون به منه؛

راست میگن تو دنیای بی رحم، مهربان نباش.



کم میاورد،

می گوید پُر شده

از شنیدن غصه هایم

دل اقیانوس...




خدایا...

مامان حالش خوب نیست... 

نیست...




داغونم...

سلام به همه...


یه مدت ازم خبری نبود البته هرزگاهی دیدی زدم ولی اصلا دل و دماغ نوشتن نداشتم.

این دو ماهه انقدر اتفاقات بد افتاده که اصلا جون ندارم انقدر عصبیم که نگو...


این مهمانهای یه هفته ای هنوز هم تشریف دارن و به قول نغمه نگو مهمون بگو صاحباخانت...

یه جورایی راست میگه به خدا شدن صاحبخانه و من کلفت مطلق انقدر شستم صابیدم که بدنم له له، فکر کنم اگه با مادر شوهر زندگی میکردم انقدر حرص نمیخوردم و اعصابم هم نمیخورد...


از این ور خبرهای بد بد بد از تهران میشنوم که تمام انرژی و قدرتم رو ازم برد، فقط زار زار گریه کردم و به خدای خودم التماس کردم که به دادم برس...


چقدر سخته که اینور دنیا باشی و ببینی که هیچ کاری از دستت بر نمیاد و گیر کردی و فقط به یه صدای پشت تلفن دلت رو خوش کنی.اصلا انگار جسم تو خالیم اینجاست و تمام روحم تهرانه. دیگه دل و دماغ زندگی ندارم و به زور خودم رو از امروز به فردا میکشم...





رمضان مبارک

هوای کودکی...

چند روزی دلم هوای کودکی و خیابان و خونه قدیمی که میدونم دیگه نیست رو کرده.


یاد روزگار جنگی که وقتی هواپیمای عراقی میومد میدودم طبقه پایین تو بغل مامان بزرگ قایم میشدم، یاد روزی که تو کلاس مدرسه بودم و انطرف خیابان رو بمباران کردن و دیوار مدرسه ما اومد پایین، بچه هایی که رفتن با دیوار پایین...


این آهنگ مازیار فلاحی - لیلا رو مخمه...


ای کاش زندگی امروز به سادگی اون موقعا ها بود، کمتر نگران این و اون بودیم و فقط به فکر خانواده و کنار هم بودن میبودیم و مراقبت از هم که بلایی سر اونیکی نیاد...

و پاس اونایی که به خاطر ارامش امروز ما رفتند...




ای کاش میشد بازم دنبال باز و پای عروسک پلاستیکیم میگشتم  که برادر کوچیکم قایم میکرد... 

دلم برای روزای خوش کودکیم تنگه...

دلم برای پوریا تنگه خیلی بیشتر از ۷ سال... 

گردباد...

گاهی وقتا پیش میاد که نقشه های کشیده نقش بر آب میشه...


هیچ کس نمیتونه فکر یه دقیقه بعد رو بکنه، و همه آینده و آرزوها بر باد میره.


واقعا زندگی پوچه...


گردباد که میگن اینه...!!!





پی نوشت:


طفلکیا همه زندگیشون رو به یه امید و آرزو ول کردن و اومدن ولی فکرش رو هم نمیکردن که یه هو یه گردباد هستیشونو نابود میکنه.


از اون ورم کسی که رو اینا حساب کرده بود دستش مونده تو حنا، و ما این وسط فقط تماشاچی نمی دونیم چه کمکی میتونیم بکنیم..؟!


تو این دنیا کسانی هم هستند که نهایت بیشعوری از خودشون نشون میدن، که دیگه جای تاسف هم باقی نمیزارن... !!!


ای کاش یکمی یاد میگرفتیم تصمیمیات خداوند رو نکنیم چماق و بکوبیم تو سر کسی که هیچ کاره ای تو اون ماجرا نیست.


اصلا من چیکاره بیدم...

بادکنک...

یادم دادند تا از جنس انسان نباشم

به مثان پوسته ای باشم نازک

که در کشان عمر چروک برندارم


ولی امان از لحظه انفجار...




دیگه ترکیده همه تیکه هاش توی وجودم بالا و پایین میره، ولی هنوز پوسته سخت بیرونی راهی برای خروج باز نکرده، انچنان سرسخت ایستاده... 

زیباترینم...

آروزیم بودی

وقتی آمدی

دردم بود هجرانم بود.


اما حال،

جشن میگیرم

آمدن یک ساله ات را.







آسمان آروزهایم آمدن یکسالت مبارک...

مقصد...

پا مینهند بر جاده ی آینده

طوفان راه، شکسته بالشان


ولی سخت کرد پوسته ی ترکخوردهشان را.

آینده اینجاست در دستانشان...




پی نوشت:


دوستای گلم بعد از اینمه سال سختی بلاخره به چیزی که میخواستن رسیدن. میدونم خسته اید و دیگه رمقی برای شادی ندارید، ولی بریزید همه رو دور و به پاس فردای آرزوهایتان شادی کنید که ما هم خوشحالیم...


فرار...

می دود افکارم،

در کوچه تنهایی رویاها.


می جوید چشمانم،

در پس جاده ای رو به ابد.


آسمان میبارد،

دل من هم خیس است.




وقت زیبایی رسید...

آفرین جان آفرین پاک را

آن که جان بخشید و ایمان خاک را


به نام خدای بهار آفرین

بهار آفرین را هزار آفرین 


به جمشید و آیین پاکش درود

که نوروز از او مانده و در یاد بود...



نوروزتان پیروز



نقش...

بردار قلم را

بغض دارد،

رنگ سیاهش دلتنگست.


کجاست سپیدی؟ 

قلم میپرسد،

وقت نقش بستن رازهاست.









من... ، تو...

فراموش میکنم خود را،

تا که من، ما شویم...


بشکن من را،

تا که تو، تو شوی...


آن که تو می آرامی با او،

روح من است...


آن که تو پا مینهی بر او،

زن است...





پی نوشت:


چقدر داره حالم از این قصه تکراری زندگی بهم میخوره، هفته پیش من میباریدم از غصه ای که امروز او میبارد...


تا کی باید به هم دلداری بدیم...


حقیقت تلخ زن بودن...



سکوت...

 من سکوت خویش را گم کرده‌ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم

من، که خود افسانه می‌پرداختم،
عاقبت، افسانه‌ی مردم شدم!

ای سکوت، ای مادر فریادها،
ساز جانم از تو پرآوازه بود،

تا در آغوش تو راهی داشتم،
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود.

در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها

من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها!

گم شدم در این هیاهو، گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم
زندگی پر بود از فریاد من!

گم شدم!

ای سکوت، ای مادر فریادها،
ساز جانم از تو پرآوازه بود،

تا در آغوش تو راهی داشتم،
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود.

در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها

من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها!

گم شدم در این هیاهو، گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم
زندگی پر بود از فریاد من!


فریدون مشیری...



پی نوشت:


ای کاش وقتی اون کلمه ها از دهانتان بیرون می آمد به احساسات ما هم توجه ای میکردید.... 

سبوی شکسته، شکسته است برای ابد...

یک روز را با لبخند شروع کنید...

اینو یه دوست خوب خوب برام فرستاده تقدیم به همه شما...


♥♥♥♥هرشب قبل از خواب کسی به تو فکر میکنه♥♥♥♥حداقل 15نفر تو این دنیا هستن که عاشقتن♥♥♥♥تنها دلیل واسه وقتی که کسی ازت متنفره اینه که اونا میخوان مثل تو باشن♥♥♥♥تو این دنیا حداقل دو نفر هستند که برات میمرن♥♥♥♥تو برای یک کس به اندازه ی دنیا ارزش داری♥♥♥♥کسی که حتی نمیدونی وجود داره عاشقته♥♥♥♥موقعی که همیشه بزرگترین اشتباه رو میکنی ی چیز خوب از توش درمیاد♥♥♥♥همیشه پیروزی هاتو یادت باشه♥♥♥♥حرف های بد دیگران رو فراموش کن♥♥♥♥پس اگه عاشق دوستاتی اینو براشون بفرست،از جمله کسی که اینو برات فرستاده♥♥♥♥امشب...نیمه شب...عشق واقعیت میفهمه دوست داره..!!♥♥♥♥ی چیز خوب برات تا ساعت 12شب اتفاق میفته وساعت 4 بعد از ظهر فردا میتونی هرجا باشی...واسه بزرگترین شک زندگیت آماده باشی...♥♥♥♥اینو واسه 15 نفر تو15 دقیقه بفرست...♥♥♥♥روز یکیو بساز..کمک کن رو صورت کسی لبخند بیاد...به یکی کمک کن..♥♥♥♥یادت باشه خیلیا دوست دارن...دوست...♥♥♥♥اینو واسه همه دوستات حتی اگه من یکی از اونام بفرست...♥♥♥♥اگه 4 تا پس بگیری خیلیا دوست دارن...اگه 7تا پس بگیری خیلیا واقعا عاااااشقتن♥♥♥♥