ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
می طلبد
سکوت و آرامش را.
رود خروشان است،
می خواهند بروند با تلاتم جریانش
گمشوند در جهان هستی،
چشمانم...
رفتند. بعد از چندی سخت،
خانه ام خوش بوست،
ملافه ها فریاد میزنند
حس آزادی را...
پی نوشت:
بلاخره آرامش برگشت و مشکلاتشان حل شده نشده رفتند...
دلم پرُه خیلی پُر...
دارم چوب خوبی و دل رحمیم رو میخورم...
بعد از سه ماه جای تشکر انگشت اتهاماتشون به منه؛
راست میگن تو دنیای بی رحم، مهربان نباش.
کم میاورد،
می گوید پُر شده
از شنیدن غصه هایم
دل اقیانوس...