دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...
دور افتاده ...

دور افتاده ...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص...

آرامش...

یعنی یه چیزی ته قلبت بالا و پایین نشه با دیدن بالا و پایین شدن زندگیش،

یعنی وقتی که ببینی تو آرامشه و قلبت آرامشش رو حس کنه،

یعنی بدونی توی چشماش دیگه حراس نیست و فقط یه آفتاب گرمه تابستونی...




پی نوشت:

امیدوارم یه روز من و (م . الف) به آرامش برسیم، باور کنید هنوزم هم دوستتون داریم حتی خیلی بیشتر از قبل...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد